| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
پنج افسانه درباره چگونگی خلق شغل
با تداوم نرخ بیکاری آمریکا در رقمی کمتر از ۱۰ درصد و نه ماه مانده به انتخابات میان دوره ای در این کشور، ایجاد شغل به اولویت برتر دولت بدل گردیده است.
اوباما رییس جمهور آمریکا خواستار پرداخت ۳۰ میلیارد دلار در قالب کمک فوری بانکی به صندوق وام دهی به بنگاه های کوچک شده و گفته است: «در سال ۲۰۱۰ مشاغل، کانون شماره یک توجه ما خواهند بود و کار خود را از جایی که اکثر مشاغل جدید از آنجا آغاز می شوند، یعنی از بنگاه های کوچک شروع می کنیم.» این صندوق جزو چندین ابزاری – از قبیل انگیزه های مالیاتی، پروژه های زیرساختی و تلاش های معطوف به افزایش صادرات است که کاخ سفید جهت کمک به افزایش اشتغال مطرح ساخته است. از آنجا که آمریکایی ها رویکردهای مختلفی را مدنظر دارند، باید انتظاراتی واقع بینانه داشته باشیم. در این راستا نیاز است تا بی پایگی چند افسانه را در باب اینکه چگونه می توان به رشد مشاغل دامن زد، نشان دهیم.
۱) مطمئنا راه چاره سریعی وجود دارد.
خدایا کاش واقعا این طور بود. مقیاس چالش بسیار بزرگ است. اقدام سریع اهمیت دارد، اما به خاطر داشته باشید که اقتصاد آمریکا طی دو سال گذشته بیش از ۷ میلیون شغل را از دست داده است. این کشور برای آن که بتواند بیکاری را به نرخ ۵ درصدی که زمانی نرمال تلقی می شد برگرداند، باید طی هفت سال آتی بیش از ۲۰۰ هزار شغل جدید به طور خالص را ایجاد کند. راهکارهای سریعی که تنها معطوف به سال ۲۰۱۰ باشند، کفایت نخواهند کرد.
واضح است که آمیزه درستی از سیاست های دولتی می تواند موثر باشد، اما حتی اگر طرح های اوباما همین الان عملی شده و همه آنچه وی به حصول آنها امید دارد را به وجود آوردند، در بهترین حالت تنها شروعی خوب تلقی می شود، مساله شغل در آمریکا یک ماراتن چند ساله است، نه یک مسابقه دوی سرعت.
۲) کلید افزایش سریع اشتغال، کمک به بنگاه های کوچک است.
مشاغل جدید هم از بنگاه های کوچک و هم از بنگاه های بزرگ پدید می آیند. در فاصله ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۵ نزدیک به یک سوم از مشاغل خالص جدید توسط بنگاه هایی ایجاد شدند که هر یک بیش از ۵۰۰ کارگر را در استخدام خود داشتند. در سال ۲۰۰۵ این شرکت های بزرگ هرچند کمتر از یک درصد تمام بنگاه های آمریکا را تشکیل می دادند، نزدیک به نیمی از کل اشتغال این کشور را به وجود آورده بودند.
اما نگاهی به دو رونق اقتصادی گذشته نشان می دهد سرعت خلق شغل به چیزی فراتر از اندازه بنگاه ها بستگی دارد. در خلال رونق اقتصادی دهه ۱۹۹۰ شرکت های بزرگ چندملیتی آمریکا – که هر یک از آنها به طور متوسط نزدیک به ۱۰۰۰ کارگر را در استخدام خود دارند با سرعتی بیشتر از دیگر شرکت ها به خلق شغل می پرداختند. این امر به آن خاطر روی داد که شرکت های مزبور به تولید کامپیوتر و قطعات الکترونیکی، یعنی بخشی که میزان عمده ای از این رونق را سبب شد، تسلط داشتند. در رونق اخیر سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ بخش بزرگی از خالص مشاغل جدید در بخش های خدماتی محلی همانند مراقبت های بهداشتی، ساخت و ساز و املاک به وجود آمد که هم بنگاه های کوچک و هم بنگاه های بزرگ را در خود دارند.
۳) مشاغل مرتبط با تکنولوژی بالا مشکل را حل می کنند.
این روزها گفت و گوهای زیادی درباره کسب و کارهای سبز، بیوتکنولوژی و سایر صنایع نوظهور که مشاغل آینده را به وجود خواهند آورد، درمی گیرد. اگر چه این صنایع آشکارا بخشی از راه حل مشکل هستند، اما آن قدر کوچک هستند که نمی توان میلیون ها شغلی که هم اکنون موردنیاز هستند را به وجود آورند. به عنوان نمونه هر یک از صنایع نیمه رساناها و بیوتکنولوژی کمتر از نیمی از یک درصد کارگران آمریکا را به استخدام خود درآورده اند. کارگران شاغل در تکنولوژی های پاک از قبیل آنهایی که توربین های بادی و پنل های خورشیدی را طراحی کرده و می سازند، ۶/۰ درصد از نیروی کار این کشور را تشکیل می دهند.
تنها با تحریک رشد گسترده مشاغل در کل اقتصاد و به ویژه در بخش های بزرگی همچون خرده فروشی، عمده فروشی، مراقبت های بهداشتی و خدمات کسب و کار است که خواهیم توانست ارقام قابل توجهی از مشاغل جدید را پدید آوریم. نوآوری های تکنولوژی های پیشرفته به رشد اشتغال در بلندمدت کمک خواهند کرد، زیرا تکنولوژی در سراسر اقتصاد گسترده شده و دیگر بخش های بزرگ را نیز دگرگون می سازد.
مثلا هر چند صنعت نیمه رساناها نمی تواند بخش زیادی از اشتغال آمریکا را به تنهایی ایجاد نماید، اما انقلاب کامپیوتری به رشد صنایع دیگری مثل خرده فروشی و صنعت مالی کمک کرده است. به همین ترتیب کسب و کار تکنولوژی های پاک به خودی خود افراد زیادی را به اشغال درنمی آورد، اما پیشرفت های آن می تواند بخش بزرگی همانند انرژی را دگرگون ساخته و مشاغل جدید و مدل های کسب و کار تازه ای را خلق نماید.
۴) افزایش بهره وری (یعنی تولید کالاها و خدمات بیشتر در اقتصاد به ازای هر کارگر) مشاغل را نابود می کند
اصلا و ابدا. اگرچه رشد بهره وری بدان معنا است که یکایک شرکت ها در کوتاه مدت به کارگران کمتری نیاز خواهند داشت، اما عواید بلندمدتی را در کل اقتصاد به بار خواهد آورد. از زمان انقلاب صنعتی به این سو رشد بهره وری کارگرها به افزایش درآمدها، بالاتر رفتن سودها و پایین تر آمدن قیمت ها انجامیده است. این نیروها تقاضا برای کالاها و خدمات مصرفی و نیز برای تجهیزات و کارخانه های تازه را بالاتر می برند و اینها هم به نوبه خود به رشد صنعت و خلق شغل می انجامند.
به عنوان مثال تلفن های همراه را در نظر بگیرید. این نوع تلفن ها حتی ۱۵ سال پیش بزرگ، بد دست و گران قیمت بودند و تنها در مناطق محدودی پوشش داشتند، اما وقتی تکنولوژی های تازه کارگران را به تولید ارزان تر گوشی ها و ارائه خدمات قادر ساختند، این صنعت به یک باره شکوفا شد. امروزه تلفن همراه در همه جا حضور دارد و این مساله مشاغلی را نه تنها در میان سازندگان این گوشی های تلفن، بلکه همچنین در بین خرده فروش ها، تامین کنندگان خدمات و صنعت نوپایی از ساخت و فروش برنامه های کاربردی برای گوشی های هوشمند به وجود آورده است.
۵) افزایش صادرات، اشتغال در بخش تولید را احیا خواهد کرد.
شاید برای برخی شرکت ها در بعضی صنایع این طور باشد، اما نه برای کل اقتصاد. هر چند پذیرش این نکته سخت است، اما کاهش بیکاری فقط به بازیابی مشاغلی که از میان رفته اند بازنمی گردد. یقینا رشد صادرات به تجدید حیات برخی کارخانه ها منجر خواهد شد و بسیاری از کارگران تعلیق شده دوباره به کار خود بازخواهند گشت، لیکن بخش زیادی از رشد مشاغل جدید از دیگر بخش ها سربر خواهد آورد.
تاریخ نشان می دهد رکودها به ویژه آنهایی که از پس یک بحران مالی می آیند – بر سرعت رشد یا ضعف موجود در صنایع می افزایند. مثلا در بحران اخیر صنایع خودروسازی، خدمات مالی و املاک مسکونی به نحوی چشمگیر کوچک شده اند و به این زودی ها حداکثر میزان اشتغال خود را دوباره به دست نخواهند آورد.
ممکن است افزایش صادرات با کاهش چند دهه ای اشتغال در بخش تولید مقابله کند – اما آن را وارونه نخواهد کرد. در اقتصادهای توسعه یافته امروزی، رشد خالص در مشاغل جدید از بخش تولید پدیدار نمی شود، بلکه در صنایع خدماتی ایجاد می گردد. خوشبختانه رشد صادرات مشاغلی را در صنایع خدمات پشتیبانی همانند طراحی، باربری زمینی و دریایی و لجستیک به وجود خواهد آورد.
جیمز مانیکا
مدیر انستیتو جهانی مک کینزی واقع در سانفرانسیسکو
و بایرون آگوست
مدیر دفتر مک کینزی در واشنگتن
مترجم: محسن رنجبر
منبع: انستیتو جهانی مک کینزی